[حرف ربط]

et

/e/

1 و

مترادف و متضاد aussi plus
  • 1.J'ai joué au handball avec mon frère et ses amis.
    1. من با برادرم و دوستانش هندبال بازی کردم.
  • 2.Je suis très franc et direct.
    2. من بسیار صادق و رک هستم.
Cela n'est pas et ne sera pas.
این چنین نیست و این چنین هم نخواهد بود.

2 خب

مترادف و متضاد alors
  • 1.Et je me trouvais à plaindre.
    1. [خب] دیدم دارم گله می‌کنم.
  • 2.Et je pleurais !
    2. [خب] من گریه می‌کردم.
Et alors ?
خب؟ [خب که چی؟]
حرف اضافه تاکیدی et
اگر et اول جمله بیاید معنی «و» نمی‌دهد؛ بلکه تاکیدی است بر جمله بعدی.
در ترجمه می‌تواند حذف شود.

3 ولی با این‌حال

مترادف و متضاد mais pourtant
  • 1.Je te prie de ne se porter comme ça, et tu ne m'écoutes pas.
    1. من ازت خواهش کردم که اینطوری برخورد نکنی؛ ولی تو به من گوش ندادی.
  • 2.Nous t'hébergeons et tu nous voles.
    2. ما به تو پناه دادیم؛ ولی تو از ما دزدی کردی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان