[اسم]

l'excursion

/ɛkskyʀsjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 گشت و گذار گردش دسته‌جمعی

  • 1.Excursion en autocar
    1. گشت و گذار با اتوبوس بین شهری
  • 2.J'ai fait une belle excursion à vélo le week-end dernier.
    2. من آخر هفته گذشته گشت و گذار زیبایی با دوچرخه داشتم.
  • 3.L'école organise une excursion d'une journée à Paris.
    3. مدرسه ترتیب یک گردش دسته‌جمعی یک روزه در "پاریس" را می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان