[فعل]

expérimenter

/ɛkspeʀimɑ̃te/
فعل گذرا و ناگذر

1 آزمایش کردن

2 امتحان کردن آزمودن، تجربه کردن

  • 1.Le cuisinier expérimente une nouvelle façon de faire cette recette.
    1. آشپر شیوه جدیدی از درست کردن این دستورالعمل غذایی را امتحان میکند.
  • 2.On ne peut parler de cela sans l'avoir expérimenté.
    2. بدون تجربه کردنش، نمی‌توان از این (مسئله) حرف زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان