Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . استخراج کردن
2 . بیرون کشیدن
3 . (از کتاب و غیره) انتخاب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
extraire
/ɛkstʁˈɛʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: extrait]
[حالت وصفی: extrayant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
استخراج کردن
1.Extraire la houille d'une mine
1. از معدنی زغالسنگ استخراج کردن
2
بیرون کشیدن
بیرون درآوردن
1.Extraire le jus d'un fruit
1. آب میوه را از میوه بیرون کشیدن
2.Il était occupé à extraire les blessés de dessous les décombres.
2. او مشغول بیرون درآوردن مجروحین از زیر آوار بود.
3
(از کتاب و غیره) انتخاب کردن
برگزیدن، گلچین کردن
1.Extraire des passages de plusieurs ouvrages
1. متونی از چندین آثار برگزیدن
تصاویر
کلمات نزدیک
extrader
extraction
extracommunautaire
extra-utérin
extra-long
extrait
extralucide
extraordinaire
extraordinairement
extrapoler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان