[عبارت]

faire faire un rot

/fɛʀ fɛʀ œ̃ ʀo/

1 باعث آروغ زدن (بچه) شدن آروغ زدن

  • 1.Dois-je faire faire un rot après chaque boire?
    1. باید بعد از هر نوشیدن، باعث آروغ زدن [بچه] بشوم [کاری کنم آروغ بزند]؟
  • 2.Essayez de lui faire faire un rot.
    2. تلاش کنید تا [بچه] آروغش را بزند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان