[عبارت]

faire le jeu

/fˈɛʁ lə- ʒˈø/

1 بازیچه شدن

  • 1.Il est important de ne pas faire le jeu des terroristes.
    1. مهم است که آدم بازیچه دست تروریست‌ها نشود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان