[فعل]

faire marcher

/fˈɛʁ maʁʃˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: fait] [حالت وصفی: faisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 (کسی را) دست انداختن

  • 1.Il essaie de te faire marcher.
    1. سعی می‌کند دستت بیندازد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان