[اسم]

le fait-tout

/fɛtu/
قابل شمارش مذکر
[جمع: fait-tout]

1 قابلمه

  • 1.Des faitouts en aluminium.
    1. قابلمه‌های آلومینیومی.
  • 2.Je fais toujours mes ragoûts dans mon fait-tout.
    2. من همیشه راگوهایم (نوعی خوراک) را در قابلمه‌ام درست می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان