[اسم]

la faune

/fon/
قابل شمارش مونث

1 حیات وحش

  • 1.Il faut découvrir la faune et la flore de cette région.
    1. باید پوشش گیاهی و حیات وحش این ناحیه را دید [مشاهده کرد].
  • 2.La faune de la région comprend de nombreux oiseaux rares.
    2. حیات وحش ناحیه چندین پرنده کمیاب دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان