[فعل]

favoriser

/favɔʀize/
فعل گذرا
[گذشته کامل: favorisé] [حالت وصفی: favorisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تسهیل کردن میسر کردن، امکان‌پذیر ساختن

  • 1.La nouvelle loi favorise le commerce international.
    1. قانون جدید، تجارت بین‌المللی را میسر می‌کند.
  • 2.Le gouvernement prend des mesures pour favoriser le commerce.
    2. دولت برای تسهیل کردن تجارت اقداماتی انجام می‌دهد.

2 حمایت کردن (از) کمک کردن (به)

  • 1.Il veut favoriser le commerce.
    1. او می‌خواهد از تجارت حمایت کند.
  • 2.Le maire a favorisé ce plan.
    2. شهردار از این طرح حمایت کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان