[اسم]

le flic

/flik/
قابل شمارش مذکر

1 پلیس

informal
  • 1.Les flics m'ont arrêté pour excès de vitesse.
    1. پلیس‌ها مرا برای سرعت بیش از حد دستگیر کردند.
  • 2.Pendant la manifestation il y avait des flics à tous les coins de rue.
    2. طی تظاهرات، در هر گوشه خیابان پلیس‌ها بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان