Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . مجبور کردن
2 . به زور باز کردن (در، قفل و غیره)
3 . فشار آوردن
4 . بیش از اندازه مصرف کردن (از چیزی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
forcer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
مجبور کردن
وادار کردن
2
به زور باز کردن (در، قفل و غیره)
شکستن
3
فشار آوردن
تحت فشار گذاشتن
4
بیش از اندازه مصرف کردن (از چیزی)
از حد گذراندن
تصاویر
کلمات نزدیک
forcené
force
forain
forage
footing
forces
forces aériennes
forcing
forcé
forcément
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان