[اسم]

la francisation

/fʀɑ̃sizasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 فرانسوی کردن

  • 1.Cette école aide à la francisation des enfants étrangers.
    1. این مدرسه به فرانسوی کردن بچه‌های خارجی کمک می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان