[اسم]

les fringues

/fʀɛ̃g/
قابل شمارش جمع مونث

1 رخت و لباس

  • 1.Il trie ses fringues.
    1. او رخت و لباس‌هایش را مرتب می‌کند.
  • 2.Je m'achète des fringues.
    2. من برای خودم رخت و لباس می‌خرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان