[فعل]

gâter

/gɑte/
فعل گذرا
[گذشته کامل: gâté] [حالت وصفی: gâtant] [فعل کمکی: avoir ]

1 لوس کردن در ناز و نعمت بزرگ کردن

  • 1.Ils gâtent leur enfant.
    1. آنها بچه‌شان را لوس می‌کنند.
  • 2.Les grand-mères gâtent souvent leurs petits-enfants.
    2. مادربزرگ‌ها اغلب نوه‌هایشان را لوس می‌کنند.

2 خراب کردن فاسد کردن

3 ضایع کردن

4 بد شدن خراب شدن (se gâter)

  • 1.La situation se gâte entre la police et les manifestants.
    1. شرایط بین پلیس و تظاهرکنندگان بد می‌شود.
  • 2.Le temps se gâte.
    2. آب و هوا خراب می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان