[فعل]

gémir

/ʒemiʀ/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: gémi] [حالت وصفی: gémissant] [فعل کمکی: avoir ]

1 ناله کردن شکوه کردن، آه و ناله کردن

  • 1.J'ai gémi de douleur quand je me suis tordu le bras.
    1. از درد ناله کردم هنگامی که دستم پیچ خورد.
  • 2.L'enfant malade gémit dans son sommeil.
    2. بچه بیمار در خوابش آه و ناله می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان