[اسم]

la gaffe

/ɡˈaf/
قابل شمارش مونث

1 گاف اشتباه، سوتی

  • 1.Faire une grosse gaffe
    1. گاف بزرگی دادن
  • 2.Je ne peux pas commettre une telle gaffe.
    2. نمی‌توانم اینچنین گافی بدهم.
  • 3.Nous parlons aujourd'hui de la plus grosse gaffe du gouvernement.
    3. امروز از بزرگترین اشتباه دولت صحبت می‌کنیم.

2 چنگک (برای راندن قایق، ماهیگیری)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان