[فعل]

garder

/gaʀde/
فعل گذرا
[گذشته کامل: gardé] [حالت وصفی: gardant] [فعل کمکی: avoir ]

1 حفظ کردن نگه داشتن

  • 1.Il a gardé ce secret pendant 10 ans.
    1. او این راز را 10 سال نگه داشت.
  • 2.Il garde toujours des contacts avec son ami.
    2. او همیشه ارتباطاتش را با دوستش حفظ می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان