[صفت]

gluant

/glyɑ̃/
قابل مقایسه

1 چسبناک

2 لیز لزج

  • 1.J'ai touché du poisson, j'ai les mains gluantes.
    1. من یک ماهی را لمس کردم [به یک ماهی دست زدم]، دستهایم لزج است.
  • 2.La terre de ce jardin est gluante.
    2. زمین این باغ لیز است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان