[اسم]

la gorge

/gɔʀʒ/
قابل شمارش مونث
[جمع: gorges]

1 گلو

  • 1.J'ai mal à la gorge.
    1. گلوم درد می کنه.
  • 2.Une tasse de thé avec du miel calmera ton mal de gorge.
    2. یک فنجان چای با عسل گلودردت را آرام خواهد کرد.

2 ژرف‌دره دره تنگ (le gorge)

  • 1.Les gorges du Tarn
    1. ژرف‌دره‌های تارن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان