[اسم]

les grands-parents

/gʀɑ̃paʀɑ̃/
قابل شمارش جمع مذکر

1 پدربزرگ و مادربزرگ

  • 1.Elle passe l'été chez ses grands-parents.
    1. او تابستان را نزد پدربزرگ و مادربزرگش می گذراند.
  • 2.Je connais vos grands-parents depuis très longtemps.
    2. پدربزرگ و مادربزرگتان را از مدت زمان بسیار طولانی می شناسم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان