[اسم]

la hâte

/’ɑt/
قابل شمارش مونث

1 شتاب عجله

  • 1.Dans sa hâte de prendre le bus, elle a oublié ses clés.
    1. هنگام شتابش برای سوار شدن به اتوبوس، او کلیدهایش را فراموش کرد.
  • 2.Dans sa hâte, il a fait tomber un vase.
    2. به هنگام عجله‌اش، او باعث افتادن یک گلدان شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان