[اسم]

l'habitué

/abitye/
قابل شمارش مذکر

1 مشتری همیشگی عضو ثابت

  • 1.Mon cousin est un habitué dans cet hôtel.
    1. پسرعمویم مشتری همیشگی این هتل است.
  • 2.Nous sommes des habitués de ce restaurant.
    2. ما مشتری همیشگی این رستوران هستیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان