[فعل]

horripiler

/ɔʀipile/
فعل گذرا و ناگذر

1 مو به تن (کسی) راست کردن

2 عصبانی کردن کفری کردن

3 حال (کسی را) بهم زدن

  • 1.Elle m'horripile.
    1. او حال من را بهم میزند.
  • 2.Tu commences à m'horripiler avec tes simagrées.
    2. تو داری با ادا اصول‌هایت حال من را بهم میزنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان