[فعل]

hypothéquer

/ipɔteke/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: hypothéqué] [حالت وصفی: hypothéquant] [فعل کمکی: avoir ]

1 رهن گذاشتن وثیقه قرار دادن، گرو گذاشتن

  • 1.Il a hypothéqué sa maison car il a des difficultés financières.
    1. او خانه‌اش را رهن گذاشته است چون مشکلات مالی دارد.
  • 2.J'ai plus rien à hypothéquer.
    2. من دیگر هیچ چیزی برای گرو گذاشتن ندارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان