[عبارت]

il faut

/il fo/

1 باید

  • 1.Je crois qu'il faut tourner dans cette rue.
    1. فکر میکنم که باید داخل این خیابان بپیچیم.
  • 2.Pour guérir, il faut décider nous-mêmes.
    2. برای درمان باید خودمان تصمیم بگیریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان