Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . ادای کسی را درآوردن (برای شوخی)
2 . جعل کردن
3 . سرمشق گرفتن از
4 . شبیه (چیزی) بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
imiter
/imitˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
ادای کسی را درآوردن (برای شوخی)
تقلید کردن
1.Imiter le cri d'un animal
1. صدای نعره یک حیوان را تقلید کردن
2.Imiter ses camarades
2. ادای همکلاسیهای خود را درآوردن
2
جعل کردن
1.Faussaire qui imite une signature
1. جاعلی که امضایی را جعل میکند.
3
سرمشق گرفتن از
سرمشق قرار دادن، دنباله روی کردن از
1.Imiter la conduite de qqn
1. رفتار کسی را سرمشق قرار دادن
2.Imiter qqn en tout
2. از همه چیز کسی سرمشق گرفتن
4
شبیه (چیزی) بودن
1.Les peintures sur fond d'or imitant la mosaïque
1. نقاشیهایی با پسزمینه طلا که شبیه موزاییک هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
imitation
imitateur
imbécile
imbuvable
imbu
immaculé
immangeable
immanquablement
immatriculation
immatriculer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان