[اسم]

l'imprévu

/ɛ̃pʀevy/
قابل شمارش مذکر

1 واقعه غیرمنتظره پیشامد

  • 1.En cas d'imprévu, elle a toujours son téléphone sur elle.
    1. در صورت (بروز) واقعه غیرمنتظره، او همیشه تلفنش را با خودش دارد.
  • 2.Il est en retard, il aura eu un imprévu !
    2. او تاخیر دارد، (شاید) واقعه غیرمنتظره‌ای برایش پیش آمده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان