[صفت]

inévitable

/inevitabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: inévitable] [مذکر قبل از حرف صدادار: inévitable] [جمع مونث: inévitables] [جمع مذکر: inévitables]

1 اجتناب‌ناپذیر گریزناپذیر، حتمی

  • 1.Conséquence inévitable.
    1. نتیجه گریزناپذیر.
  • 2.Dans de telles conditions, l'accident était inévitable.
    2. در چنین شرایطی، تصادف اجتناب‌ناپذیر بود.

2 همیشگی جدانشدنی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان