[اسم]

l'index

/ɛ̃dɛks/
قابل شمارش مذکر
[جمع: index]

1 انگشت اشاره

  • 1.Ton index est plus long que la normale.
    1. انگشت اشاره تو بیشتر از حد طبیعی درازتر است.

2 نمایه فهرست موضوعات و واژه های مهم

  • 1.Index des auteurs cités
    1. نمایه نویسندگان مذکور
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان