[فعل]

influencer

/ɛ̃flyɑ̃se/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: influencé] [حالت وصفی: influençant] [فعل کمکی: avoir ]

1 اثر گذاشتن روی تحت تاثیر قرار

  • 1.Ce garçon influence beaucoup ses camarades.
    1. این پسر روی بسیاری از دوستانش اثر می‌گذارد.
  • 2.Le temps influence mon humeur.
    2. زمان روی خلق و خویم اثر می‌گذارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان