[صفت]

intempestif

/ɛ̃tɑ̃pɛstif/
قابل مقایسه
[حالت مونث: intempestive] [مذکر قبل از حرف صدادار: intempestif] [جمع مونث: intempestives] [جمع مذکر: intempestifs]

1 بی‌موقع بدموقع، نابجا

  • 1.Cet élève interrompt toujours le cours de façon intempestive.
    1. این شاگرد همیشه به روشی بی‌موقع درس را قطع می‌کند.
  • 2.Question intempestive.
    2. سوال بدموقع.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان