[اسم]

l'invitation

/ɛ̃vitasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 دعوت دعوت‌نامه

  • 1.Mon ami a refusé mon invitation à déjeuner.
    1. دوستم دعوتم را برای نهار نپذیرفت.
  • 2.Nous avons envoyé les invitations quatre mois avant le mariage.
    2. ما دعوت نامه‌ها را 4ماه قبل از ازدواج فرستاده‌ایم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان