[فعل]

jacasser

/ʒakase/
فعل گذرا و ناگذر

1 غار غار کردن

2 تندتند حرف زدن (درباره مسائل بی ارزش) وراجی کردن

  • 1.Elle n'arrête pas de jacasser.
    1. او دست از تندتند حرف زدن (درباره مسائل بی ارزش) نمی‌کشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان