[اسم]

les jeux de mots

/ʒˈø də- mˈo/
قابل شمارش جمع مذکر

1 حرف شوخی‌آمیز بازی با کلمات، جناس

  • 1.Il dit des bêtises et il fait de mauvais jeux de mots.
    1. او چرت و پرت می‌گوید و حرف‌های شوخی‌آمیز بدی می‌زند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان