[اسم]

le journal

/ʒuʀnal/
قابل شمارش مذکر
[جمع: journaux]

1 روزنامه مجله، نشریه

  • 1.Ce journal a été trouvé dans votre chambre.
    1. این روزنامه در اتاق شما پیدا شد.
publier/sortir...un journal
روزنامه‌ای...منتشرکردن/بیرون دادن...
  • Elle publie un journal bilingue gratuit.
    او یک مجله دو زبانه رایگان چاپ می کند.

2 اخبار

regarder/écouter... aux journaux
اخبار را دیدن/شنیدن...
  • Taisez-vous, je veux regarder le journal.
    ساکت شوید، می خواهم اخبار نگاه کنم.

3 خاطرات

tenir/écrire...un journal
خاطره‌ای داشتن/نوشتن...
  • Elle tient un journal depuis l’âge de douze ans.
    او از دوازده سالگی خاطراتش را نگه داشته است.
journal intime
خاطرات شخصی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان