[صفت]

kaki

/kakˈi/
قابل مقایسه

1 (به رنگ) خاکی خاکی رنگ

Des vestes/un manteau... kaki
ژاکت‌ها/پالتویی... خاکی
  • 1. Il portait un pantalon kaki.
    1. او یک شلوار خاکی به تن داشت.
  • 2. Je porte une veste kaki.
    2. یک ژاکت خاکی تنم است.
  • 3. Ne touchez pas ce livre kaki !
    3. به آن کتاب خاکی رنگ دست نزنید.
ریشه این کلمه هندی است و جزو صفت‌هایی است که از طبیعت گرفته شده؛ از کلمه « خاک » بنابراین مونث و مذکر و جمع آن یکی است.
[اسم]

le kaki

/kakˈi/
قابل شمارش مذکر

2 خرمالو

old use
مترادف و متضاد plaquemine
Cultiver des kakis
خرمالو کاشتن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان