[اسم]

la laque

/lak/
قابل شمارش مونث

1 روغن جلا لاک

  • 1.Laque ou peinture
    1. روغن جلای نقاشی

2 لاک (ناخن)

  • 1.Mettre un peu de laque
    1. کمی لاک زدن

3 تافت (مو)

  • 1.Elle a probablement senti l'odeur de la laque sur vos cheveux.
    1. او شاید بوی تافت را روی موهایتان حس کرده است.
  • 2.Il utilise de la laque pour fixer les boucles.
    2. او برای ثابت نگه داشتن حلقه‌ها (مو) از تافت (مو) استفاده می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان