[صفت]

libanais

/libanɛ/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: libanaise] [مذکر قبل از حرف صدادار: libanais] [جمع مونث: libanaises] [جمع مذکر: libanais]

1 لبنانی (مربوط به) لبنان

  • 1.Le taboulé est un repas libanais.
    1. "تبوله" یک غذای لبنانی است.
  • 2.Nous ne devons pas abandonner le peuple libanais.
    2. ما نباید مردم لبنان را رها کنیم.
[اسم]

le Libanais

/libanɛ/
قابل شمارش مذکر

2 (فرد) لبنانی (فرد) اهل لبنان

  • 1.La moitié des Libanais sont francophones.
    1. نیمی از لبنانی‌ها فرانسه‌زبان هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان