[اسم]

le livre

/livʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: livres]

1 کتاب

مترادف و متضاد œuvre ouvrage
livre de cuisine/maths/histoire/électronique/numérique...
کتاب آشپزی/ریاضی/تاریخ/الکترونیکی/دیجیتال...
  • 1. Je dois écouter ces livres audio.
    1. باید به این کتاب‌های صوتی گوش دهم.
  • 2. Ouvre ton livre et lis la première leçon à voix haute.
    2. کتابت را باز کن و درس اول را با صدای بلند بخوان.

2 نیم کیلو پانصد گرم (la livre)

une livre de beurre/de fraise...
نیم‌کیلو کره/توت‌فرنگی...
  • 1. Donnez-moi une livre de fraises, s'il vous plaît.
    1. نیم کیلو توت فرنگی به من بدهید، لطفاً.
  • 2. Une livre de beurre coûte 5 euros.
    2. نیم کیلو کره 5 یورو می‌شود.

3 چاپ

مترادف و متضاد édition imprimerie
l’industrie du livre
صنعت چاپ
  • 1. L'industrie du livre est en train de faire faillite.
    1. صنعت چاپ در حال ورشکسته شدن است.
  • 2. Le gouvernement a beaucoup investi dans l'industrie du livre.
    2. دولت در صنعت چاپ بسیار سرمایه‌گذاری کرده‌است.

4 لیور (واحد قدیمی پول فرانسه) لیره، پوند

trois livres
سه لیور
  • Le guide coûte trois livres.
    کتاب راهنما 3 لیور قیمت دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان