Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . جایزه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le lot
/lo/
قابل شمارش
مذکر
1
جایزه
1.J'ai remporté un petit lot en jouant à la loterie.
1. به هنگام بازی لاتاری جایزه کوچکی بردهام.
2.Je ne veux pas rater le lot.
2. نمی خواهم جایزه را از دست بدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
losange
losagne
lorsque
lors de
lors
loterie
loti
lotion
lotir
lotissement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان