[اسم]

la lotte

/lɔt/
قابل شمارش مونث

1 پلیدماهی

  • 1.Je voulais de la lotte mais c'est une mauvaise saison.
    1. من پلیدماهی می‌خواستم اما فصل بدی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان