[اسم]

la luminosité

/lyminozite/
قابل شمارش مونث
[جمع: luminosités]

1 درخشش درخشندگی، روشنایی

  • 1.La luminosité de son regard me touche.
    1. درخشش نگاهش مرا تحت تاثیر قرار می دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان