Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . منصب قضایی
2 . صاحب منصبان قضایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la magistrature
/maʒistʁatyʁ/
قابل شمارش
مونث
1
منصب قضایی
1.Il a accédé à la magistrature en devenant maire.
1. او با شهردار شدن به منصب قضایی دست یافته است.
2.La responsabilité a été confiée à la magistrature.
2. مسئولیت به منصب قضایی سپرده شده است [محول شده است].
2
صاحب منصبان قضایی
1.La magistrature comprend celle assise et celle debout.
1. صاحب منصبان قضایی شامل افراد نشسته و ایستاده میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
magistrat
magistral
magique
magie
magicien
magistère
magma
magnanime
magnat
magner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان