[اسم]

le marasme

/maʁˈasm/
قابل شمارش مذکر

1 افسردگی (قدیمی)

  • 1.Granville tomba dans le plus affreux marasme.
    1. گرانویل در افسردگی وحشتناکی فرو رفته بود.

2 افت سقوط، رکود

  • 1.Marasme économique
    1. رکود اقتصادی

3 تحلیل جسمانی ماراسموس (پزشکی - به ویژه در کودکان)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان