[اسم]

le masticage

/mastikaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 بتونه کردن دوغاب‌ریزی، تزریق دوغاب

  • 1.Il faudrait refaire le masticage de cette fenêtre.
    1. باید این پنجره را دوباره بتونه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان