[اسم]

la mi-temps

/mitɑ̃/
قابل شمارش مونث
[جمع: mi-temps]

1 نیمه وقت استراحت

  • 1.Les joueurs de foot se reposent pendant la mi-temps.
    1. بازیکنان فوتبال در طی نیمه استراحت می کنند.
la première mi-temps
نیمه اول بازی
la deuxième/seconde mi-temps
نیمه دوم بازی
  • Il a quitté le terrain en seconde mi-temps.
    او زمین را در نیمه دوم ترک کرد.
à la mi-temps
در زمان استراحت
  • Je lui parlerai à la mi-temps.
    با او در زمان استراحت حرف خواهم زد.

2 نیمه وقت (le mi-temps)

travailler à mi-temps
کار نیمه وقت کردن
  • Elle s'occupe de ses enfants et travaille à mi-temps.
    او مراقب بچه‌هایش است و به صورت نیمه وقت کار می‌کند.
emploi/contrat...à mi-temps
کار/قرارداد...نیمه وقت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان