Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . عمل نادرست و خبیثانه
2 . هیولا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la monstruosité
/mɔ̃stʀyozite/
قابل شمارش
مونث
1
عمل نادرست و خبیثانه
نابکاری
1.Commettre des monstruosités.
1. عمل نادرست و خبیثانه مرتکب شدن.
2.Il faut qu'on arrête cette monstruosité immédiatement.
2. باید این عمل نادرست و خبیثانه را سریعا متوقف کنیم.
2
هیولا
عجیبالخلقه
1.Beaucoup le décrivent comme une monstruosité.
1. خیلی از افراد او را مانند یک هیولا توصیف میکنند.
2.Les monstruosités étaient exhibées au XIXe siècle.
2. عجیبالخلقهها در قرن 19 به نمایش گذاشته میشدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
monstrueux
monstre
monsieur
monseigneur
monoï
mont
mont-de-piété
mont-saint-michel
montage
montagnard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان