[صفت]

mou

/mu/
قابل مقایسه
[حالت مونث: molle] [مذکر قبل از حرف صدادار: mol] [جمع مونث: molles] [جمع مذکر: mous]

1 نرم شل، سست

  • 1.Ce fromage est très mou.
    1. این پنیر خیلی نرم است.
  • 2.J'ai les jambes molles.
    2. پاهایم سست است.
  • 3.La chaleur rend le beurre mou.
    3. حرارت کره را نرم می کند.

2 بی‌حال شل، غیر فعال

مترادف و متضاد passif
  • 1.Élève mou
    1. شاگرد غیرفعال
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان