[اسم]

la moyenne

/mwajɛn/
قابل شمارش مونث

1 معدل میانگین

  • 1.La moyenne générale des notes de cet élève est excellente.
    1. میانگین کلی نمرات این دانش‌آموز عالی است.
  • 2.Mon salaire est plus élevé que la moyenne de ce secteur.
    2. حقوقم بالاتر از میانگین (حقوق) این قسمت (از اداره) است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان